زبانحال حضرت رقیه سلاماللهعلیها با سر مطهر پدر
دخترت امشب از این ویرانه راحت میشود آه دور عـمه جـانم باز خـلـوت میشود میزبان دختر، پدر هم با سر آمد سر زده بهتر از این هم مگر اصلا ضیافت میشود هرچه آمد بر سرم را با دل و جان میخرم مثل زهرا مادرم سهمم شهادت میشود پیر کردم عمه را امشب مرا حـتما ببر دخترت دارد پدر، اسباب زحمت میشود میهـمـان اولـی تو که نمیخـندی به من مانـع درد دلـم وقـتی که لکـنت میشود صبح فردا تازه میفهمند از عالم که رفت صبح فردا شام از داغـم قیامت میشود صبح فردا کعب نیها استراحت میکنند دارد از دستم غل و زنجیر راحت میشود باز جا می مانَد از این قافـله دردانهات اربعین محروم از فیض زیارت میشود |